تا بر تو آشکار شود راز زندگی


خود را جدا ز شعله مثال شرر مکن

بهر نظاره جز نگه آشنا میار


در مرز و بوم خود چو غریبان گذر مکن

نقشی که بسته ئی همه اوهام باطل است
عقلی بهم رسان که ادب خوردهٔ دل است